تاتی تاتی کن عزیزم
امروز من برای اولین بار بدون دخالت اشیا و میز و مبل و ... حدود چهار پنج قدم راه رفتم چه لذت بخش بود برای من و چه لذت بخش تر بود برای مامانم که از شدت ذوق گریش گرفته بود ... با هر قدمی که برمیداشتم دستامو دراز میکردم به سمت مامان و تاتی تاتی میکردم و میدویدم تا بغلم کنه تا احساس امنیت کنم و مامانم با من ذوق کنه ، اولین قدما رو که برداشتم دیگه ترسم ریخت و گامهای بعدی رو محکمتر و با اطمینان بیشتری برداشتم به افتخار من نمیخواید دست قشنگه رو بزنید ؟ این بود پروسه راه رفتن من چطور بود؟ ...