واکسن چهار ماهگی
امروز روز واکسن دوره دومم بود عصری همراه با مامان و بابا رفتیم دکتر
مامان همینجا تو خونه بهم یه شربت قرمز رنگی داد خوردم نمیدونم چی بود ولی هر چی بود باعث شد ایندفعه دردم کمتر باشه ... ای مامان شیطون
موقعی که دکتر داشت ویزیت ماهیانمو انجام میداد نمیدونید چه دلبری ای ازش کردم انقدر واسش خندیدم که اونم خندش گرفته بود
خلاصه بعد از این همه خنده اشکم دراومد ولی فقط واسه یکی دو دقیقه زود آروم شدم
تو ماشینم که همش خواب بودم تا برسیم خونه مامانی ... چند روز تعطیلی رو اونجا بودیم . شبش
خیلی بهم سخت گذشت تازه دردم شروع شده بود مامانی با کمک مامان نیلو خیلی بهم رسیدن تا
حالم خوب خوب شد .
مرسی مامانی جونم خیلی دوست دارمممممممممممممم این هواااااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی