سام  سام ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه سن داره

پسرک برفی من سام

واکسن شش ماهگی

                              روز سه شنبه همينطوري که نشسته بودم و داشتم با پستونکم ور ميرفتم ديدم مامان نيلو با يه چيز خوردني داره مياد سمتم... منم که شکمووووووووووووو کلي ذوق کردم ديدم يه خوراکيه قرمز رنگي دستشه با خودم گفتم آخ جون حتما به به ميخواد بهم بده منم عاشق به به همينطوري که آب از لب و لوچم داشت راه ميفتاد ديدم اي دل غافل اين همون خوراکي اي هست که مامانم يه بار بهم داد و بعدش دکتر بهم آمپول زد و کلي گريه کردم نه من اين خوراکي رو نميخورمممممممممممممممم ...
11 مرداد 1390

پسرک برفی متواری شده

پسرک برفی ما در این تاریخ یعنی ١١ . ٥ . ٨٩  باید واکسن شش ماهگی رو بزنه به همین دلیل نام برده از ١٠ . ٥ منزل رو به قصد خرید پستونک ترک کرده و تا الان برنگشته ، از یابنده تقاضا داریم در صورت پیدا کردن سام برفی ما او را سریعا به صندوق پست بیندازد ... با تشکر مامان و بابا در ضمن پلیس سازمان امنیت جان نی نیها نیز به طور جدی در تعقیب سام میباشد حتی برای یافتن او مژدگانی هم در نظر گرفته لطفا تا توسط پلیس دستگیر نشده او را به صندوق پستی بیندازید... ...
11 مرداد 1390

پستونک در حکم آدامس و کاربرداش

    ١) موقعي که خوابم مياد و بهونه گيري ميکنم با اين وسيله خوردني چشام بسته ميشه   2) موقعي که ميخوام سخنراني کنم يا داد بزنم نقش ميکروفون رو برام بازي ميکنه   3) موقعي که گريه ميکنم و اين شکليم خيلي بدرد ميخوره تو اين جور مواقع بعد از خوردن اين خوردني ناب اين شکلي ميشم و مامانمم کلي کيف ميکنه   4) موقعي که هم شکمم سيره هم جام خشکه ولي يه چيزي مث آدامس ميطلبه... ...
20 تير 1390

کلبه کوشولوی من

به کلبه درويشي من خوش اومديد عجب روزگاريه ها هر جا مامانم ميره منم به زور با خودش ميبره... الانم چون اينجا کار داره منو گذاشته تو تختم سرمو با چند تا عروسک گرم کرده که نق نزنم چرا منو تو اين موقعيت قرار ميدين ؟؟؟؟؟ کيه کيه کيهههههههههههه... آهااااااااااااااااااااااااااي يکي به داد اين پسرک برفي برسه ... ...
19 تير 1390

سام و سرلاک

  امروز از خواب که پاشدم دیدم مامانم بهم شیر نداد تعجب کردم آخه همیشه از خواب که بیدار میشم اولین کاری که مامانم میکنه اینه که بهم شیر میده، هر چی منتظر نشستم از شیر خبری نبود که نبود، به گمانم امروز یه خبراییه این مامان نیلو مثل هر روز نیست یه کم مشکوک میزنه یعنی امروز قراره گرسنه بمونم؟ بهتره کم کم شروع کنم به داد و فریاد و نق نق کردن شاید این روش جواب بده کم کم داشتم شروع میکردم به کارای عجیب غریب که دیدم مامان با یه چیزی غیر از شیر داره میاد سمتم این دیگه چیه من تا حالا ندیده بودم شبیه غذای بزرگتراست که جلوی من میخورن و دل منو آب میکنن اخه من تا حالا غیر از ...
16 تير 1390

پنج ماهگی من

امروز من پنج ماهم تموم میشه ، هر ماه مامان و بابا منو واسه چکاپ ماهیانه پیش دکترم میبرن اونم خیلی مهربونه و منم وقتی میبینمش کلی واسش میخندم واسه مامان بابام انقد نمیخندم خلاصه امروز رفتیم دکتر بعد از یه سری معاینه به مامانم گقت از فردا میتونی غذای کمکی رو شروع کنی فقط هم حریره بادوم و فرنی و سرلاک همین وبس اونم چی از روزی یک قاشق چایخوری ... من معنی این چیزایی که دکتر میگفت رو نمیفهمیدم ولی مامانم خیلی ذوق کرد منم به خاطر همین فکر میکنم اتفاقات خوبی میخواد واسم بیفته ، نمیدونم من که هنوز زبون این زمینیا رو بلد نیستم ... یعنی دکتر به مامانم چی گقت که انقد ذوق کرد ؟ خدا به دادم برسه   قد من امروز :٦٧ وزن من ...
11 تير 1390

تولد تولد تولدت مبارک مامان نیلووو

از سام به نیلووو: مامان عسیسم تفلدت رو از ته ته قلب کوشولوم بهت تبلیک میگم از نیلووو به سام: پسرک برفی عزیزتر از جانم امسال مامان نیلو زیباترین هدیه رو از خدای مهربون گرفت بی اغراق بگم تو زیباترین، با شکوهترین، ارزشمندترین، پاکترین، گرانمایه ترین هدیه ای بودی که خدای مهربون منو لایق اون دونست و بهم عطا کرد. خدا رو به خاطر این نعمت و هدیه بزرگی که به من عطا کرده تا همیشه شکر گزارم با تو بهشت را در دستانم دارم و افسوس عشق من در کلام نمیگنجد چه کنم واژه ها محدودند و عشق من به تو نامحدود دعایت میکنم خوشبخت باشی تو هم تنها برای خود دعا کن الهی گل کند در آسمانها خلوص غنچه سرخ دعایت امشب مامان بزرگا و پدر ...
11 تير 1390